بدون شک ماندگارترين و موثرترين حادثه تاريخی بعد از ظهور اسلام، حادثه کربلا است. قيامها، انقلابها و دعوتهايی که تا به حال در ميان بشريت پديد آمده است، همه يکسان نبوده و شعاع تاثير آنها يکنواخت نيست؛ بعضی از انقلابها و دعوتها و جريانهای فکری در زمان پيدايش خود قشر وسيعی را فرا گرفته، ميليونها نفر طرفدار و پيرو پيدا کردهاند، اما بعد از زمان خويش ديگر بساط هستی شان برچيده و به دست فراموشی سپرده شده است.
اين گونه انقلابها و دعوتها تک بعدی بوده و منحصر به زمان و مکان خويشاند.
برخی انقلابها و دعوتها، دو بعدی هستند و شعاع تأثيرشان در دو جهت بوده است؛ آنها همچنان که قشر وسيعی از انسانها را در زمان خود جذب نمودهاند، در زمانهای بعد نيز پيشروی کردهاند، و شعاع آنها از مکان گذشته، بُعد زمان را نيز فراگرفته است و بعضی ديگر در ابعاد گوناگون پيشروی کرده اند؛ هم سطح وسيعی از جمعيتهای بشر را جذب کرده و تحت نفوذ خويش قرار دادهاند و در هر قارهای از قارهها اثر نفوذ آنها را میبينيم و هم بعد زمان را فرا گرفته؛ يعنی مخصوص يک زمان و يک عصر نبوده، بلکه عمق زمان را درنورديده و قرنهای متمادی با کمال اقتدار حکومت کردهاند، و هم تا اعماق روح بشر ريشه دوانده و ضمير افراد را در اختيار خود گرفته و بر اعماق قلبها حکومت کرده و زمام احساسها را در دست گرفتهاند.
اين گونه قيامها و دعوتهای سه بعدی مخصوص سلسله پيامبران و امامان است.(1)
قيام عاشورا و فرهنگ و پيامهای آن از اين نوع سوم است که هم مکان را درنورديده و هم تمام ابعاد زمان را فرا گرفته و هم اعماق قلب انسانهای بسياری را - فراتر از حيطه شيعه و مسلمانان - تسخير نموده و آنها را عاشق و شيدای نام حسين عليه السلام و قيام و کربلای او ساخته است.
فرهنگ عاشورا
مقصود از فرهنگ عاشورا مجموعه مفاهيم، سخنان، اهداف و انگيزه ها، شيوه عمل، روحيات و اخلاقيات والايی است که در نهضت کربلا گفته شده يا به آنها عمل شده يا در حوادث آن نهضت تجسم يافته است. اين ارزشها و باورها هم درکلمات سيدالشهدا و ياران و خاندان و ادامه دهندگان راه او متجلی است و هم در رفتار و کردارشان در جريان آن قيام تبلور يافته است.
فقه عاشورا
در فقه عاشورا بايد به خوبی تبيين شود که فداکاری تا پای جان برای حفظ دين و اسلام واجب است؛ هر چند جان امام معصوم عليه السلام باشد. اين فداکاری هرگز مصداق خشونت طلبی و يا مصداق «وَلاتُلْقُوا بِاَيْديکُمْ اِلَی التَّهْلُکَةِ»؛(2) «خود را با دست خود به هلاکت نيندازيد» نيست و حتی اگر لازم باشد، کودکان و زنان هم بايد برای حفظ دين، و تبليغ آن به اسارت روند.
همين طور بيان شود که در مراتب امر به معروف و نهی از منکر ممکن است تا آنجا انسان پيش رود که جان خودش را به خطر اندازد و يا آنهايی که مرتکب منکر میشوند را به هلاکت رساند(3).
مرز دقيق اين مسائل و دهها مسئله فقهی ديگر که درحادثه کربلا مطرح است، بايد به خوبی تبيين و بازگو شود و همين طور در بحث حقوقی فقه بيان شود که شهدا، به خصوص شهدای گرانقدر کربلا چه حق و حقوقی به گردن بشريت و جهان اسلام دارند.
تاريخ عاشورا
بر تاريخ نويسان چيره دست و کارشناسان تاريخ اهل بيت، لازم است که تاريخ عاشورا را به صورت صحيح و مستند و پالايش شده از پيرايهها و تحريفها بازسازی کنند و تاريخ اين حادثه عظيم را به صورت روشن و مستند در اختيار متخصصان و مبلغان قرار دهند.
عرفان عاشورا
بخش ديگر از فرهنگ سازی عاشورا مربوط به عرفان میشود. در زمانی که در جامعه عرفان بودايی راه پيدا کرده و عرفان تصوف تبليغ میشود، جا دارد عرفای بزرگوار شيعی نقش امام عارفان و شهدای عارف کربلا را در بخش نظری و عملی عرفان بازنويسی نمايند، و بيان کنند که چگونه با جان و خون خويش هستی را تفسير، و وجود خدا را ثابت نمودند، و در بخش عرفان عملی با جان باختن در راه جانان، و فانی شدن در کوی دوست، طی مسير کردند.
اهل عرفان و سير و سلوک در مقابل عرفان حسين عليه السلام و شاگردان او زانو بزنند و ياد بگيرند که چگونه ترک عادات و رسوم، رفق و مدارا،(4) محاسبه، ثبات و دوام، ارادت و ادب، و شب بيداري، تضرع، کتمان سرّ، نفی خواطر را عملاً به ديگران آموخت.
و همچنين بيان کنند که «زهير بن قين» و «حرّ بن يزيد رياحي» چگونه گام اول عرفان را که «توبه» و «مراجعت» بود برداشتند و در اول محرم «در آستانه تحول» قرار گرفتند و تا «سرمنزل» مقصود بدون چله نشينی پيش رفتند و يک شبه ره صد ساله را طی نمودند، و همين طور اوج عرفان زينب عليها السلام را به تصوير کشند که چگونه در سخت ترين شب زندگی خود که از يک طرف بدنهای برادران و فرزندان و بستگان شهيدش در بيابان مانده و زنها و کودکان آواره صحرا بودند و خود با بيماری در درون خيمه نيم سوخته قرار دارد، گرسنه، تشنه، در محاصره دشمن، ولی با اين حال نماز شبش ترک نمیشود.
و بنويسند که اگر عرفا به دريا بنگرند، خدا را میبينند، و به هر جا بنگرند نشان از روی زيبای او میبينند، زينب عليها السلام همه هستی را بلکه تمام مصيبتها، اسارتها و طعنهها را زيبا میبيند و در مقابل ابن زياد فرياد بر میآورد که من از خدا جز زيبايی نديدم «ما رَأَيْتُ اِلاَّ جَميلاً»(5)
اخلاق عاشورا
و همين طور اخلاق نويسان، فرهنگ اخلاق عاشورا را تنظيم کنند و بنويسند که اگر پيامبر اکرم صلی الله عليه وآله برای تکميل مکارم اخلاق مبعوث شد ، در کربلا تمامی اين مکارم به عرصه ظهور و نمايش درآمد؛ شجاعت در اوج و نهايتش، فداکاری و ايثار و گذشت در آخرين حدش، عزت نفس، منش انساني، صبر و بردباری و خلوص نيت با آخرين حلقههای تکاملش و دهها صفت اخلاقی ديگر در عاشورا تحقق عملی و عينی پيدا کرد.
و همچنين روان شناسان و متخصصان روحی بررسی نمايند که چگونه میشود از نظر روانی امتی حاضر شوند فرزند پيغمبر خدا را با آن وضع فجيع به شهادت برسانند و اهل بيت عصمت و ناموس خدا را به اسارت ببرند.
مبلغان و سخنوران و نويسندگان، عبرتهای عاشورا و درسهايی که از آن میتوان گرفت، اهداف آن قيام، زمينهها و علل آن را از نو بازخوانی و بازگويی و بازنويسی کنند و همچنين هنرمندان و شاعران، زيباييهای قيام عاشورا را به خوبی به تصوير کشند و با زبان شعر و هنر به جوانان وجامعه عرضه کنند و آنها را به خوبی به سمت و سوی حقيقت و راستی هدايت نمايند.
هر آنچه با نام و مکتب حسين عليه السلام، با فرهنگ عاشورا و عاشورائيان به جامعه عرضه شود، و درست و صحيح و مستند و محکم باشد، از پذيرش بالايی برخوردار خواهد بود، بلکه جوانان و جامعه عاشقانه آن را خواهند پذيرفت.
پاکسازی تاريخ عاشورا
گام ديگری که لازم است برای حفاظت از فرهنگ عاشورا توسط محققان و کارشناسان تاريخ و سيره اهل بيت عليهم السلام و مسئولان دلسوز انجام گيرد، پاکسازی تاريخ عاشورا از تحريفها است. بايد تحريفهای معنوی و لفظی عاشورا، و علل و خواستگاههای آن تبيين گردد، و هميشه بايد همچون مطهريها باشند که فرياد برآورند از اين همه تحريفها و کجرويها، و همين طور خرافه هايی که دور اين حقيقت را گرفته است.
تلخیص از مقاله سید جواد حسینی/ مبلغان ش 75
________________________________________
پی نوشت
1) اقتباس از مرتضی مطهري، جاذبه و دافعه علی عليه السلام، انتشارات صدرا، ص 35 - 36، با تغيير و اضافات.
2) بقره/159.
3) مرتضی مطهري، حماسه حسيني، قم، انتشارات صدرا، اول، 1407 ق، ج 3، ص 239.
4) اشاره به لوازم سير و سلوک در عرفان عملی فقيهان عارف، برگرفته از سيدمرتضی بحرالعلوم، رساله سير و سلوک، تهران، انتشارات حکمت، اول، 1360، ص 40-39.
5) بحار الانوار، ج 45، ص 115.